نماز ستون دین

مقدمه

اسرار نماز وآثار پر برکت این فریضه سترگ وبس مهم، پر دامنه تر از آن است که در نوشته ای کوتاه ویاحتی مجموعه ای درازدامن بتوان بیان کرد. دلیل این مدعا آثار فراوانی است که در این باره به رشته تحریردر آمده اند، اما تنها عشری از آنچه می بایست گفته ویا نوشته شود،گفته ونوشته شده است.

به تعبیری، راه ناپیموده و راز ناگشوده، فراوان است که باید به تحقیق واندیشه دانایان و عالمان وصفای باطن رهروان صالح، پیموده وگشوده شود.البته دراین رهسپاری وره شناسی خود نماز،گوهر تابناکی است که فرا راه سالکان پرتوافشانی می کند تادرگام نخست آنها را از وادی پرخوف انانیت به بارگاه  ربوبیت رهنمون باشدوهمچون عَلًمی بر فرازبام ایمان دراهتزاز است تا دژمستحکم دینداری درگرد وغبارخود خواهی وخود بینی وطوفان وگرداب هواوهوس ها گم نشود.

در زبا ن وبیان ائمه دین سلام الله علیهم اجمعین از نماز به عنوان ستون واساس دین یاد شده است ،زیرا نماز تنهاستون روبه آسمان است که می توان بدان تکیه زد ودرامتداد آن عروج را به تماشا ایستاد.

دلهای آکنده از شور واشتیاق حضور، ذکر جمیل یار رادرنماز به زبان می آورند وبا یاد او از خود کناره می گیرند ودر محضر تکلم بااو، از زبان او ،با او سخن می گویند .

 نیازهای انسان

بدن انسان به مجموعه ای از مواد غذایی نیازمند است که بدون آنهانمی تواندبه حیات خود ادامه دهد.

بدن آدمی به آهن،کلسیم،انواع ویتامین هاو...نیاز داردوچنانچه هر یک از اینهابه آن نرسد،بدون تردید مقاومت خود را از دست می دهدو دچار عوارضی می گردد.در این صورت انسان باید به ّپزشک مراجعه نماید وبااستفاده ی دارو کمبود مواد غذایی مورد نیاز خود را جبران کند.

امروزه به دلیل عدم استفاده ی کافی از غذاها ی مناسب وضروری،بیش از نیم میلیون کودک در جهان فقط دچار عارضه ی نابینایی هستند.

از آنجا که انسان دارای روح وجسم است،بدیهی است روح انسان نیز که اصالت انسان به آن است،نیازها یی دارد که باید آن را شناخت ودر جهت تامین آن نیاز ها تلاش نمود.

تاریخچه نماز

تاریخ نماز و پرستش به قدمت تاریخ ادیان ،وسابقه ادیان به موازات پیشینه ی پیدایش حیات انسان است.

نماز، نخستین عبادتی که بربندگان واجب شد

خدای تعالی ،در آغاز سوره ی بقره درتوصیف اهل تقوی فرمود:

الذین یؤمنون بالغیب ویقیمون الصلاة و...»[1]...»

همانا که به «غیب» ؛یعنی به وجود خدا ،معاد و فرشتگان ،ایمان دارند و نماز را به پا می دارند و

واین می رساند که پس از وجوب اعتقاد به مبدأومعاد،وحی ونبوت ،نخستین چیزی که مطرح است ومهم است ،نماز است وبنابراین هیچ عبادتی را پیش از آن واجب نکرده است زیرا اگر عبادتی قبل از حکم نماز ،مقررمی شد ،مطمئنا آن را در کریمه ی مذکور ،مقدم بر نماز ذکر می فرمود. افزون بر این از رسول گرامی اسلام (ص)روایت شده است که فرمودند:

««اول ما فرض علی العباد الصلوة واخر ما یبقی عند الموت الصلوة و اول ما یحاسب به العبد یوم القیامةالصلوةفمن اجابفقد سهل ما بعده ومن لم یجب فقداشتدما ما بعده.[2] 

نخستین پرستشی که بر بندگان واجب شد ، نماز است .آخرین عملی که به هنگام مردن بماند ،نماز است واولین چیزی که روزقیامت ،از آن بپرسند ،نماز است. پس هرکس به خوبی جواب گوید وپاسخش را بپذیرند،درحسابرسی های پس از نمازش آسان گیرند وآن که پاسخ نیکو ندهد،در اعمال دیگرش به سختی حساب کشند.

روح نماز وحقیقت آن

روح نماز ،عبارت از معانی باطن آن است که حیات نماز به آن بستگی دارد و این روح نماز است که روح انسان را به خدا نزدیک می سازد وکمال می بخشد وهدف از تشریع نماز، همین سیر تکاملی روح انسان بوده است روح ابتدایی هرپرستشی،توجه به «الله» است وحالت توجه،مستلزم امری است که بدون آن محقق نخواهد شد وآن علم وآگاهی است.تا انسان به هدفی معرفت پیدا نکند،چگونه می تواند به آن متوجه گردد؟!به عبارت دیگر،توجه انسان به یک چیز،فرع بر آگاهی ومعرفت به آن چیز است.حال که دانستیم توجه به خدا،ملزوم علم به اووعظمت و قدرت اوست.باید توجه کنیم که این علم،پیش از توجه اندک است.پیدایش حالت توجه واستمرارآن،انسان را وا می داردکه هدف رابیش از پیش بشناسد.بنابراین اگر بگوییم که برگشت تمام عبادت ها به علم وآگاهی است وغرض اصلی وروح نهایی هر عبادتی،معرفت وشناسایی ایزد منان است، سخنی درست وحکیمانه گفته ایم.

براین اساس،استمرار وتکرارتوجه به خداموجب افزایش علم است وافزایش علم،مایه ازدیاد توجه است و افزونی توجه به خدا، موجب نزدیک شدن به حضرت اوست وچون خدا کمال مطلق است،نزدیک شدن به اوبه معنای سیر تکامل روح است.

به بیان دیگر،منظور اصلی ازمقررکردن عبادتها،قرب به حق است و وصول به آن از اثرات روح عبادت است و روح عبادت ،معنویتی است که در ظرف این اعمال برجسته،فراهم است ولیکن معنویت در همه ی عبادت ها بدون استثنا،علم ومعرفت هدفداربه ذات اقدس حضرت حق است وچون معرفت به او رانهایت نیست حتی آنان که در بالاترین مراتب معرفت هستند،نه تنها از ادای فرایض معاف نمی باشندبلکه مسئولیت بیشتری هم دارند چنان که پیامبر اکرم (ص)علاوه بر نمازهای یومیه،به انجام نماز شب نیز موظف بودوخود فرمود:«الهی ما عرفناک حق معرفتک وما عبدناک حق عبادتک »[3]

  خدای من!توراچنان که حق شناخت توست،نشناخته ام وچنان که حق عبادت توست،پرستش نکرده ام. حیات نماز،به معانی باطنی وبه آداب نهان واسراری که به اجزا و شرایط ظاهریش تعلق دارد،نیز بستگی دارد و معانی باطنی که، افزون بر معرفت،جز روح نماز وحقیقت آن است، هفت است.

1-اخلاص:که به معنی قصد قربت وخالی بودن از ریاست وتوضیح آن گذشت.                 

2-حضور قلب:یعنی فارغ بودن دل از غیر آنچه به آن مشغول است ودر آن سخن دارد«نماز»،تا آنکه بداند چه می کند و چه می گوید؛به عبارت دیگر حضور قلب خشوع دل است و خشوع دل،آن است که نماز گزار،بی آنکه فکرش به جای دیگری برودتمام اندیشه و همتش نماز باشد و همه ی حواس خود را متوجه آن سازد.به نحوی که جز معبود در دلش وارد نشود.

پس مادامیکه که فکرش از غیر آنچه در آن است (نماز) منصرف است ویاد خدا در دلش است واز او غافل نیست ،حضور قلب حاصل است.

توضیح آنکه خشوع در نماز دو نوع است:یکی خشوع دل ودیگری خشوع جوارح است.معنای خشوع دل را گفتیم و خشوع اندامهای بدن عبارت است از آنکه نمازگزار،چشمها را به زیر افکند.به چیز دیگر التفات نکند،با چیزی بازی نکند،خمیازه نکشد،انگشت های پا وتمام بدن را رو به قبله دارد،حرکتی برای غیر نماز نکند و چیزی از مکروهات رامرتکب نشود،خشوع اندامهای بدن راخضوع نیز می نامند.

رسول اکرم (ص) شخصی را مشاهده کردند که در ضمن نماز با دستهای خود بازی می کرد فرمودند:    « لو خشعت جوانحه لخشعت جوارحه»[4]

اگر قلب او خاشع شده بود،اندامهایش نیز خاشع می شدند.

زیرا قلب، سلطان اعضای تن است وچون قلب خاشع نیست وبازی می کند، دست وپا واندامهای دیگر نیز در حال بازی هستند وخشوع ندارند.

تفهّم :واین غیر از حضور قلب است، زیرا ممکن است کسی حضور قلب داشته باشد ولی نداند الفاظی که بر زبان می راند، چه معنی دارد.عکس آن نیز صادق است.ممکن است کسی معانی نماز را بداند،چنانکه عرب ها می دانند اما چه بسیار عرب هایی که در نماز خود همانند بسیاری از مسلمانان غیر عرب حضور قلب ندارند.پس از اینکه قرآن می گوید:

...حتی تعلموا ما تقولون»[5] «

یعنی «... تابفهمید که چه می گویید ». نه « ... تا بدانید که چه می گویید»

مراد از فهم آن است که دل از معانی الفاظ باخبرومتوجهش باشد،واین مقامی است که حال مردمان در آن متفاوت است،همه ی مردم،معانی قرآن وتسبیحات رابه طور یکسان نمی فهمند،چه بسا معانی لطیفی که بعضی از نماز گزاران دراثنای نماز به آن می رسند وخود هرگز پیش از آن به آن نرسیده اند ودیگران نیز آنرا نمی فهمند.

رسول خدا (ص) فرمودند: « انما یکتب للعبد من صلاته ما عقل منها»[6]

برای نماز یک بنده تنها به آن اندازه که می فهمد ثواب می نویسد.

تعظیم: وآن چیزی است غیرازحضور قلب وفهمیدن چه بسا که آدمی غیر از خود را مخاطب قرار

 می دهد، درحالی که دلش حاضر است ومی فهمد که چه می گوید اما مخاطب را بزرگ نمی دارد.

5ـ هیبت : وآن افزون بر تعظیم است و عبارت از ترسی است که بر اثر اندیشه در عظمت پروردگار پدید آید.آنرا که ترس وبیم ندارد،ترسان وبیمناک نمی نامند.هر ترسی را نیز هیبت ومهابت نمی گویند.هیبت، ترسی است که به سبب بزرگداشت خدا،دست می دهد.

6ـ رجا : امید نیز امری ست علاوه بر آنچه مذکور افتار،چه بسا کسی صاحب قدرت راتعظیم می کند واز او ترس وهیبتی هم به دل دارد امابه لطف و احسان او امید ندارد.حال آنکه بنده باید در نماز خود به ثواب

وپاداش خدا ام ید وار باشدهمچنان که به هنگام تقصیر خودباید از عقاب او بهراسد.

7-حیا:« سبب حیا آگاهی بنده از تقصیر ویاد آوری از گناهان خویشتن است واین چیزی است علاوه بر تعظیم وخوف ورجار،شرم وحیا ممکن است بدون تذکر تقصیر وارتکاب گناه پیش آید.بنده ای که به هنگام نماز از خدای خود شرم دارد،حالت شرمساری اش در فواصل نمازهای روزانه نیزمحفوظ است ونماز گزاری که خدارا در همه حال حاضر و ناظر می داند،پیوسته از او شرم دارد واز گناه باز می ماند.»[7]

مها تما گاندی ، رهبر بزرگ هندوستان ونجات بخش آن از چنگال استعمار انگلیس،می نویسد:

عجز ولابه ودعا ونمازبه درگاه خدا،خرافات نیستند،آنها اعمالی بسیار حقیقی تر از خوردن،آشامیدن،نشستن وراه رفتن هستند.اگر بگوییم که فقط آنها حقیقی هستند وهمه ی چیزهای دیگر غیر حقیقی هستند،اغراق نکرده ایم.چنین دعا ونمازی دور از فصاحت کلام نیست اما احترام لفظی هم نیست.از قلب سر چشمه می گیرد ومی جهد.اگر به چنان خلوص قلبی دست یابیم،قلب،خالی از همه چیز غیر از عشق می شود.

«نماز گزار به هیچ گفت وگویی نیاز ندارد.او غیر وابسته ومستقل استومحتاج کوشش حسی نیست.من کوچک ترین شکی ندارم که نماز ودعا وسیله ی غیر قابل انکاری برای پاک کردن قلب از امیال نفسانی استولی باید با منتهای تواضع آمیخته شود.»[8]

دکتر لئون دنی،دانشمند روانشناس اروپایی می گوید:« نیایش به درگاه خدای توانا،رازونیازی را به سوی خدا وآفریننده ی موجودات که ملجأ وپناهگاه دل شکستگان است،معطوف می دارد وباخضوع وفروتنی،درماندگی،ناتوانی وپریشانی خود را به آستان الوهیتشعرضه می کند وبا ستایش ذات پاک خداوندیش، کوجکی وحقارت خود رابیان واز پیشگاه مقدسش بخشایش گناهان خود وشمول رحمت بی پایان او را درخواست می کند.»[9]

مارس بوازار،که دوازده سال در کشورهای اسلامی با سمت نماینده ی سازمان صلیب سرخ ،فعالیت کرده وحاصل ارزیابی های خود را به صورت کتابی به زبان فرانسه منتشر کرده است،می نویسد: نماز،تسبیح،خضوع وخشوع که نحوه ی برگزاری آن با کمال دقت معین شده است. مسلمانان را به اسلام می پیوندد وانسان را به صورت جزئی از کل جهان در می آورد.نماز،تصوری عالی از طبیعت انسان به نماز گزار می دهد واو را با شرافت انسانی اش آشنا می کند.حق، به وابسته ی همین امر ودرنتیجه ی آن،اورا به خضوع وخشوع وامی دارد واین چیزی استکه در هیأت ظاهر نماز گزار دیده می شود زیرا درنماز،اجزای شریف بدن ، با  خاک  تماس می گیرد.    «نماز،فقط دعا به درگاه خدا نیست که ناشی از

تأ ثرات شخصی یا احساسات مبهم باشد،بلکه برعکس در نماز پیوسته بایدکلام خدا ادا شود. در مقابل دعا، که دعا کننده اگر عرب زبان نباشد،می تواند مستدعیات خود را بی هر مقدمه ای به زبان مادری عرضه نمایدویا اگر می اندیشد که بهتر است در ادعیه ی خود به آیات ودعاهای قرآنی،توسل جوید،چنین کند.»[10]

نماز بهترین عبادتها

هرعبادتی ویژگی دارد وهرکاری نتیجه ای به دنبال دارد.نماز،از حیث خصوصیاتی که داردوآثار ونتایجی که بر آن مرتب است،بالاترین وبهترین عبادت هاست.

ابوبصیر از امام صادق (ع) روایت کرده استکه فرمود:

«به جای آوردن نماز واجب بهتر از بیست حج است ویک حج بهتر است از بیست خانه ی انباشته از زر که آن اندک اندک در راه خدا دهند تا تمام شود.»[11]

عبدالله بن یحیی کاهلی نیز گفته است: از امام صادق (ع) شنیدم که می فرمود:

هیچ چیزی از فریضه ی حج ، برتر نیست به جز نماز که برتر از حج است نماز گزاران،رستگاران و وارثان بهشت.

درخبر است که چون بنده ی خدا دو رکعت نماز بگذارد،ده صف از فرشتگان که هر صفی ده هزارباشدازوی به شگفت آیند وخداوند،به او بر صد هزار فرشته،مباهات فرماید.واین به آن جهت است

که بنده در نماز،میان ایستادن ونشستن ورکوع وسجود وذکر خدا به زبان ودل،جمع می کند؛حال آنکه

هیچ یک از فرشتگان ؛چنین عبادتِ جامعی ندارند.

 حضرت علی(ع)می فرمایند:

بعضی تا قیامت،در حال سجودند ورکوع نمی کنند،برخی در حال رکوعند وقیام نمی کنند وگروهی در صف ایستاده اند واز جای خود خارج نمی شوند وتسبیح کنندگانی هستند که خسته نمی شوند.

نماز،مؤثرترین سلاح بر علیه شیطانها

نماز،شیطان را دور می سازد وانسان را از دام مکر وحیله ی او نجات می بخشد. امام صادق (ع) فرمودآنگاه که برای خدا به درگاه خدا باستی،بدقت بنگر!که شیطان هیچ گاه از انسان دور تر از زمانی نیست که به نماز می ایستد.

شیطان،مردم را از اطاعت پروردگار به اطاعت خود می خواند اما نماز آنان را به فطرت اصلی شان سوق می دهد از این روی نماز موجب افسرده گشتن شیطانها ست. دور کردن شیطان؛ یعنی نزدیک کردن انسان به ساحت قدس پروردگار ونهی ازمنکرات وامر به معروفات،وهر عبادتی که دارای این ویژگی باشد، اهمیت ویژه ای دارد. ونماز،این خصوصیت را به نحو اکمل واحسن داراست. اهریمنان نمی توانند نماز گزاران حقیقی را به دام خویش اندازند وناگزیر از آنان دور می گردند. دیو بگریزد ازآن قومی که قرآن خوان بود.

رسول اکرم (ص) فرمودند:«تا زمانی که فرزندان آدم،بر نماز های پنجگانه،مواظبت دارند،شیطان پیوسته از آنان دور می شود

پس آنگاه که آنان را تباه گردانند .جرأت وجسارتش بر آنان زیاد می گردد وآنان را به گناهان بزرگ،می اندازد.»[12]

نماز،کورکننده ی چشم اهریمن

«ابلیس، که از رحمت خدا نومید است،وقتی که می بیند،نماز گزار،بانماز خود،به خدا نزدیک می شود،به او حسد می ورزد. زیرا او خود،حاضر به سجده برای حضرت سبحان نبوده است ونه تنها،حضرت حق،اورا مشمول عنایت خود،قرار نداده بلکه او را از درگاه خود دور کرده است. در نتیجه، وقتی فرزندان آدم،مشغول نماز می شوند ودر هر نمازی مکرراً برای خدا سجده می کنند و به رحمتش نایل می شوند،مورد حسادت او قرار می گیرند.

 

امام علی (ع)فرمود:

«چون شخصی به نماز می ایستد،شیطان،از روی حسد،به او درنگرد به سبب آنچه از رحمت خدا نسبت به او مشاهده می کند.رحمتی که نماز گزار را پوشانیده ودر بر گرفته است.»[13]

واز آن حضرت روایت شده است که:

«اگر نماز گزار بداند که تا چه اندازه،جلال وعظمت پروردگارش او را فرا می گیرد،حاضر نیست سر از سجده که بهترین حالت نماز است،بردارد.»[14]

غذای روح چیست؟

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 14 تير 1392برچسب:نماز ستون دین, | 1:20 | نویسنده : عاشق وطن |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.